آمد بهارِ جان‌ها ای شاخِ تَر به رقص آ چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر به رقص آ ای شاهِ عشق‌‌پرور‌، مانندِ شیرِ مادر ای شیرجو‌ش‌! در رو، جانِ پدر‌، به رقص آ چوگان ِ زلف دیدی، چون گوی دررسیدی از پا و سر بُریدی، بی‌پا و سر به رقص آ تیغی به دست خونی، آمد مرا که: چونی؟ گفتم:«بیآ که خیر است»، گفتا: «نه شر» به رقص آ از عشق، تاج‌داران در چرخِ او چو باران آن جا قبا چه باشد؟ ای خوش‌کمر! به رقص آ ای مست ِ هست‌گشته، بر تو فنا نبشته رقعه‌ی فنا رسیده، بهرِ سفر به رقص آ در منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خلسـه شهرستان راور وینکل AbFar عاشقانه های ما حمایت از کالای ایرانی دانلود کلیپ جدید فروشگاه بهنیا
Flipkart 90% Off Sales
Only For UPI users iPhone 11 Pro @ Rs.1999
image
icon
GET